۵۵۷ بار خوانده شده

فرگرد یکم

1
اهوره مزدا با سپیتمان زرتشت همپرسگی کرد و چین گفت :

2
من هر سرزمینی را چنان آفریدم که ـ هرچند بس رامش بخش نباشد ـ به چشم مردمانش خوش اید ، همهی مردمان به یران ویج روی می آورند.

3
نخستین سرزمین وکشور نیکی که من ـ اوره مزدا افریدم ـ ، ایران ویج بود بر کرانه رود دایتیا ی نیک .
پس آنگاه هریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ادها را در رود دایتیا بیافرید و زمستان دیو افریده را بر جهان هستی بخش چیرگی بخشید .

4
در انجا ده ماه زمستان است و دو ماه تابستان و در آن دو ماه نیز ،هوا برای آب و خاک و درختان سرد است .( دکتر محمد معین نوشته است در زمانی بسیار کهن فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود چنان که در وندیدا فرگرد اول آمده است .)
زمستان بدترین اسیب ها را در آنجا فرود می آورد .

5
دومین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزداـ آفریدم ، جلگه سغد بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، خرفستری به نام سکیتیه را بیافرید که مرگ در گلّه گاوان افکند .

6
سومین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا افریدم ، مرو نیرومند و پاک بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، خواهشهای گناه آلود را بیافرید .

7
چهارمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ افریدم ، بلخ زیبای افراشته درفش بود .
پس انگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، برور را بیافرید .

8
پنجمین سرزمین وکشور نیکی که من ـ اهوره مزداـ آفریدم ، نسایه در میان مرو و بلخ بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، گناه سست باوری را بیافرید .

9
ششمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا آفریدم ، هرات و دریاچه اش بود .( در متن هریو آمده که دار مستتر در گزارش خویش ، آن را ناحیه ی هریوه یا سرزمینهای آبخور هری رود یا هرات دانسته و در مفهوم دریاچه هایش شک کرده است .)
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد به پتیارگی« سرشک و آبگونه پرمایه» (این دو واژه برگردان سرسک و دریویک اوستایی است . دار مستتر به جای انها پشه ی آلوده آورده و هیچ گونه توضیحی در این باره نداده است . نیبرگ به پیروی از زند وندیدا ، آنها را بهشیون و مویه رگردانده که در دین مزدا پرستی کاری نکوهیده و اهریمنی و بیلی واژه دوم را به معنی مایع غلیظ گرفته است .) را بیافرید

10
هفنمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم وئه کرته ی بد سایه بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، پری « خنثی تی» را بیافرید که به گرشاسپ پیوست .

11
هشتمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، « اورو » ی دارای چراگاههای سرشار بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، گناه خود کامگی و فریفتاری را بیافرید .

12
نهمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، « خننت » در گرگان بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، گناه نابخشودنی « کون مرزی» را بیافرید .

13
دهمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، « هرهویتی » زیبا بود .
پس انگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، گناه نا بخشودنی « خاک سپاری مردگان » ( بندهای 36 تا 39 فر . 3) را بیافرید .

14
یازدهمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، « هیرمند» رایومند فرّ ه مند بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، جادویی زیانبار جاودان را بیافرید .

15
ـ و سرشت جادو بدین گونه پدیدارشو د : از راه نگاه افسونی . پس هر گاه جادو گام پیش نهد و به افسون شیون برکشد ، بیشتر کارهای کشنده ی جادویی پیش رود . ( جادو از راه چشم یا گوش بکار اید )

16
دوازدهمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، ری بود که سه رد در آن فرمانروایند .( یس . 19 بند 18)
پس انگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد به پتیارگی ، گناه برانگیختن سست باوری ( آنان که خود سست باورند و انگیزه سست باوری دیگر مردمان می شوند .) را بیافرید .

17
سیزدهمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، «چخری » ی نیرومند و پاک بود .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، گناه نابخشودنی « مردار سوزان » را بیافرید .

18
چهاردهمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، « ورن » ی چهار گوشه بود که فریدون ـ فرو کوبنده ی اژی دهاک ـ در آن زاده شد .
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد به پتیارگی ، دشتان نابهنجار زنان و بیدادگری فرمانروایان بیگانه را بیافرید .

19
پانزدهمین کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، هفت رود بود.
پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، دشتان نابهنجار زنان ( آشکار نیست که چرا دشتان نابهنجار زنان را اهریمن دوبار می آفریند . نیبرگ در هر دو بند 18 و 19 به جای ان نشان شناسی سرکش آورده که هم تکراری و هم مبهم است )

20
شانزدهمین سرزمین و کشور نیکی که من ـ اهوره مزدا ـ آفریدم ، سرزمین گرداگرد سرچشمه رود رنگها بود، جایی که مردمان بی سرزندگی می کنند .( دار مستر با اشاره به گپ . سرزمین آبخور رود رنگها را با ناحیه ی میان رودان یکی دانسته است . در گپ درباره ی مردمان بی سر امده است : مردمی که هیچ فرمانروایی را به سالاری خویش نمی پذیرند . ) پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی ، زمستان دیو آفریده را برجهان چیرگی بخشید .

21
سرزمینها و کشورهای زیبا و بس رامش بخش و د رخشان و بالنده ی دیگری نیز هست که من آنها را آفریدم .

اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پیشگفتار
گوهر بعدی:فرگرد دوم بخش یکم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.