۳۶۸ بار خوانده شده

سرو ش با ژ

پازند :
به نام یزدان هُورمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد!
سروش پلرسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار ، آن رزم افزار سالار آفریدگان هُرمزد ، به یاری برساد.
از همهی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . . ( جمله ی همانند آن در نیر .
اوستا :
« یثه اَهو یریو . . . »
« اَشم وُهو . . . »

1
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
« اُشهینگاه » اَشون ، رد اَشونی را ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین .
« برجیه » و « نمانیه » ی اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را ستایش و نیایش وخشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه اَهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اششات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .

2
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
« اَهون و یریه . . . »نگاهدار تن است .
« یثه اَهو و یریو . . . »
« ای مزدا !
بدان هنگام که دُروند آزردن مرا کمر می نددد ، جز آذر و منش نیک تو - که اَشه از کردارشان کارآمد می شود - چه کس مرا پناه خواهد بخید ؟
ای اهوره !
« دین » مرا از این فرمان بیا گاهان »
« ای اهوره !
. . . کیست آن پیروز مندی که در پرتو آموزشهای تو ، هَستان را پناه می بخشد؟»
« ای مزدا!
مرا آشکارا از بر گماشتن آن رد درمان بخش زندگی بیا گاهان و بگذار سروش و منش نیک بدو و به هر کس که و خود او را خواستاری ، روی آورند . »

3
ای مزدا! ای سپندارمذ!
ما را از کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !نابود شو !. . .
نماز و پارسایی و کوشش .
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو و یریو . . . »

4
ستایش و نیایش و نیرو و توان آرزومندم سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را .
« اَشم وُهو . . . »

5
...........................................................................................................................................................( یس . 68 بند 11 و یس . 72 بند 9)
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم . ( این جمله که در بسیاری از جاهای اوستا پس از نیایشها آمده ،همانند است با آمین عبری که در دینهای یهودی ، مسیحی و اسام پس از دعاها گویند . در پازند فارسی به جای این جمله ، ایدون باد هم آمده است .»
« اَشم وُهو. . . »
هزار درمان برساد . . . ( یس 68 بند 15 و یس . 72 بند 9 و هرمزد بند 27)
« اَشم وُهو . . . »
ای مزدا!
به یاری من بیا .
« اَم» ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره آفرید و او پرتات پیروز و رام بخشنده چراگاه خوب و اَندار وای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگاه را می ستاییم .
آنچه را از تو - ای اَندار وای اَشون !- از سپند مینوست می ستاییم .
ثواش جاودانه و زروان بی کرانه وزمانه ی جاودانی را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
برای مزد کرفه ( کار نیک ، ثواب)گناه را رها می کنم .
دوستی را به پاکی روان .
مزد کرفه همه ی نیکن هفت کشور زمین ، به پهنای زمین و درازای رود و بلندای خورشد بی کاستی برساد !
پاک باش و دیر زی .
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .
« اَشم و هو . . . »

اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نیرنگ کشتی بستن
گوهر بعدی:هوشبام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.