۴۶۳ بار خوانده شده
گواهی امین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به نزد تو باد آورد گرد من
که دیدهست هرگز چنین آتشی
کز او میبرآید دم سرد من
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادرآورد من
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
بداندیش نادان که مطرود باد
ندانم چه میخواهد از طرد من
و گر خود من آنم که اینم سزاست
ببخش و مگیر ای جوانمرد من
تو معذور داری به انعام خویش
اگر زلتی آمد از کرد من
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به نزد تو باد آورد گرد من
که دیدهست هرگز چنین آتشی
کز او میبرآید دم سرد من
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادرآورد من
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
بداندیش نادان که مطرود باد
ندانم چه میخواهد از طرد من
و گر خود من آنم که اینم سزاست
ببخش و مگیر ای جوانمرد من
تو معذور داری به انعام خویش
اگر زلتی آمد از کرد من
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۴۶۸
گوهر بعدی:غزل ۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.