۴۳۳ بار خوانده شده
بلبلی بیدل نوایی میزند
بادپیمایی هوایی میزند
کس نمیبینم ز بیرون سرای
و اندرونم مرحبایی میزند
آتشی دارم که میسوزد وجود
چون بر او باد صبایی میزند
گر چه دریا را نمیبیند کنار
غرقه حالی دست و پایی میزند
فتنهای بر بام باشد تا یکی
سر به دیوار سرایی میزند
آشنایان را جراحت مرهمست
زان که شمشیر آشنایی میزند
حیف باشد دست او در خون من
پادشاهی با گدایی میزند
بندهام گر بی گناهی میکشد
راضیم گر بی خطایی میزند
شکر نعمت میکنم گر خلعتی
میفرستد یا قفایی میزند
ناپسندیدهست پیش اهل رای
هر که بعد از عشق رایی میزند
محتسب گو چنگ میخواران بسوز
مطرب ما خوش به تایی میزند
دود از آتش میرود خون از قتیل
سعدی این دم هم ز جایی میزند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بادپیمایی هوایی میزند
کس نمیبینم ز بیرون سرای
و اندرونم مرحبایی میزند
آتشی دارم که میسوزد وجود
چون بر او باد صبایی میزند
گر چه دریا را نمیبیند کنار
غرقه حالی دست و پایی میزند
فتنهای بر بام باشد تا یکی
سر به دیوار سرایی میزند
آشنایان را جراحت مرهمست
زان که شمشیر آشنایی میزند
حیف باشد دست او در خون من
پادشاهی با گدایی میزند
بندهام گر بی گناهی میکشد
راضیم گر بی خطایی میزند
شکر نعمت میکنم گر خلعتی
میفرستد یا قفایی میزند
ناپسندیدهست پیش اهل رای
هر که بعد از عشق رایی میزند
محتسب گو چنگ میخواران بسوز
مطرب ما خوش به تایی میزند
دود از آتش میرود خون از قتیل
سعدی این دم هم ز جایی میزند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۲۳۴
گوهر بعدی:غزل ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.