۲۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۲

دلا گر عشق مهروئی نداری
برو کز معرفت بوئی نداری

بیا ای سرو و بر چشمم بکن جا
کزین بهتر لب جویی نداری

برو ای ماه با رویش مزن لاف
که خال و چشم و ابرویی نداری

برو ای شاهدی و گوشه ای گیر
که چون او چشم جادویی نداری

مکش جانا به تندی شاهدی را
که چون او یار خوش خویی نداری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.