۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۲

دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو
سرای دیده و دل هم خراب شد هر دو

شب فراق تو شد دیده‌ام چو دریایی
به رود و مردم چشمم حباب شد هر دو

علی الصباح به رویت چو دیده کردم باز
سواد دیده من آفتاب شد هر دو

ستون خیمه تن عشق گشت گیسویت
بگرد خیمه ز هر سو طناب شد هر دو

به قتل شاهدی آن غمزه بس تعلل کرد
مگر که نرگس مستت به خواب شد هر دو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.