۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷

مرا خوش است به درد خود و جراحت خویش
رو ای طبیب رها کن مرا به لذت خویش

چو در زمانه رفیق شفیق ممتنعست
کشیم گنج قناعت به کنج عذلت خویش

نعیم دهر به یک منتی نمی ارزد
خوش است نان ز بازو و بار منت خویش

مرا ز روز ازل درد و عشق شد قسمت
خوشا تلذذ ریزا به قسمت خویش

نعیم عشق تو را شاهدی میسر شد
بساز با غم هجران و شکر نعمت خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.