۲۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲

مرا درد تو در جان حزین بس
ز درمانهای دل ما را همین بس

به رضوان را بگو جنت ببندد
سر کوی توام خلد برین بس

پری را گو که با ما ناز مفروش
جهان را ناز این یک نازنین بس

بده آهوی چین را سیر صحرا
ز چین زلف او بویی چنین بس

ز بهر روشنائی شب و روز
رخش خورشید و ماهش آن جبین بس

مرو ای شاهدی دیگر به گلشن
خطش ریحان و رویش یاسمین بس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.