۲۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶

زلف مشکین را چو خوبان بر رخ زیبا نهند
نعل بر آتش ز بهر بردن دلها نهند

هر خدنگی کافکنند از تیر مژگان بر جگر
مرهمی دیگر ز درد و داغ بر بالا نهند

وصف حسن دوست پیش جاهلان کج نظر
وسمه ای باشد که بر ابروی نابینا نهند

عاشقان را جا نشان یابند از پای سگش
بگذرند از عقل و هوش و سر به جای پا نهند

گر بچین آرد شمیم چین زلفش را نسیم
آهوان چین ز خجلت روی در صحرا نهند

شاهدی را خوب رویان میکشند از سوز هجر
بعد از آنش منتی هم بر دل شیدا نهند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.