۲۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰

امشب دلم به فکر دهان تو تنگ بود
وز صبح با خیال خودم تیر جنگ بود

از ناله‌ام نوا به دل عاشقان رسید
قانون عشق چون دل ما را به چنگ بود

بر جان و دل چو لشکر حسن تو تاختند
اول کسی که بر دل ما زد خدنگ بود

از سوز نغمه رشتهٔ جان مرا بسوخت
پیر سخن که ورا نام جنگ بود

در حیرتم که جام ز جاجی به جرعه ای
در هم شکست توبه ما کو چو سنگ بود

شد شاهدی ز خون جگر سرخ روئیی
عاشق همیشه از جگر خود به رنگ بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.