۲۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲

کسی که عشق تو ورزید با فراغ نرفت
دلش چو لاله پر از خون و جز بداغ نرفت

چه نافه ها که در آن زلف عنبر افشان نیست
که خاک شد تن و بوی تو از دماغ نرفت

به نور روی تو بگذشت دل از آن خم زلف
چرا که کس به شب تار بی چراغ نرفت

از آن دمی که لبت بوسه داد بر لب جام
صفای لذت آن از دل نفاغ نرفت

چو شاهدی گل رخسار و خط قد تو دید
ز خاک کوی تو دیگر بسوی باغ نرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.