۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰

خوشا دلی که به مهر وی و نشانه ی اوست
خوشا سری که سرانجامش آستانه ی اوست

به کشتنم ز چه رو دم به دم بهانه کند
چو کشتنم به حقیقت در آن بهانه ی اوست

تو را چه زانکه دل از درد و داغ او پرشد
چو درد و داغ هم از او و خانه خانه ی اوست

چو لاله داغ وی از دل برون نخواهم کرد
که سر ز خاک چو بر دارم آن نشانه ی اوست

مشام روح باشعار شاهدی تر ساز
که آب روی سخن نظم عاشقانه ی اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.