۲۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳

ای طاق دو ابروی تو محراب جبینها
خاک سر کوی تو به از خلدبرینها

گفتی که منم سرور و سرحلقه ی خوبان
ای شاه کسی نیست شک و شبهه درینها

از شرم لب لعل تو سرچشمه ی حیوان
اندر ظلمات است نهان زیر زمین ها

با زلف و خط و خال و دو چشم و خم ابرو
حسن تو بر انگیخت بسی فتنه بر این ها

سرها همه شد خاک و تو آشوب جهانی
لطفی کن و بگذر به کرم از سر این ها

تا کی بکشم جور و جفاهای رقیبان
برکش ز میان تیغ و خلاصم کن از اینها

ای شاهدی ار یار ترا عهد و وفا نیست
خوش باش که اینها نبود عادت اینها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.