۲۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

ای خاک درت سجده گه جمله جبین ها
زنار دو گیسوی تو سرفتنه ی دین ها

عشاق تو را طاقت جور و ستمت نیست
گشتند همه خاک درت بگذر از اینها

با عاشق خود جور و جفا کمتر از این کن
زیرا که ز خوبان نبود خوب، چنین ها

بر تربت عشاق گذر کن که برآیند
جانها به تماشای تو از زیر زمین ها

فریاد ز ترکان دو چشمت که دمادم
بر خلق کشانید ز هر گوشه کمین ها

گفتی کشمت شاهدی یا با غم و یا درد
خود نیست مرا هیچ شک و شبهه درین ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.