۲۳۳ بار خوانده شده

بخش ۱۷ - ایضا

اگر صبح قیامت را شبی هست آنشب است امشب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لبست امشب

فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش
شکایت های گوناگون مرا با کوکبست امشب

برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب بی تو چون در ذکر یارب یاربست امشب

جهان پر انقلاب و من غریب ایندشت پر وحشت
تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تبست امشب

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم
مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلبست امشب

بگو با ساربان امشب نه بندد محمل لیلی
ز زلف و عارض اکبر قمر در عقربت امشب

صبا از من بزهرا گو بیا شام غریبان بین
که گریان دیدۀ دشمن بحال زینبست امشب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۶ - ایضا
گوهر بعدی:بخش ۱۸ - ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.