۲۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲

با تو نخواهم رخ حور ای صنم
عقل نبازم ز قصور ای صنم

دوری تو دوزخ و وصلت بهشت
عشق تو غوغای نشور ای صنم

شرم مدار از من و غایب مشو
با تو مرا نیست حضور ای صنم

پنجۀ زور آور تقوی شکست
مستی چشمت ز فتور ای صنم

موی تو ندهم بدو عالم هنوز
اینقدرم هست شعور ای صنم

شیوۀ رفتار تو آخر مرا
خواهد کشتن بمرور ای صنم

پای که پای تو نیارد بسنگ
اینمه مستی و غرور ای صنم

صورت سنگ است بدیوار دل
نقش تو تا نفخۀ صور ای صنم

از تو تمنای صبوری ز چشم
قصۀ اشک آمد و کور ای صنم

گر ندهی بوسه مده جنگ نیست
کس که ندارد بتو زور ای صنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.