۲۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۹

گفتم رقم کنم بتو حال دل ملول
رشگ آیدم که بر تو فتد دیدۀ رسول

از پند عاقلانۀ مردم دلم گرفت
برقع فرو گشای که حیران شود عقول

این نقد جان و این سرناز ار مصرا گر
یوسف کند بضاعت مزجاه من قبول

وقت است اگر بداد من بینوا رسی
ایخضر ره که بار گرانست و من جهول
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.