۲۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳

انس من ایشیخ با می است و دف و عود
می نتوان کرد ترک عادت معهود

میدهد امشب نوید مرغ سلیمان
مطرب شیرین زبان به نغمه داود

ساقی مجلس گشود زلف سمن سا
مجلسیان پر کنید دامن مقصود

ملک جهان گو مباش که پر کرد
دولت وصل ایاز دیدۀ محمود

چشم زلیخا گر اینجمال ببیند
یوسف خود را دهد بدرهم معدود

محتسبا باش تا رسم بخرابات
خرده مینا بدست و خرقۀ می آلود

خیز که خفتی و رفت قافله صبح
نوبت نالیدنست ایدل خوشنود

واله پروانه ام که تا بر معشوق
بال و پر خویشتن نسوخت نیاسود

مطرب خوشگو ز طبع روشن نیرّ
باز کش امشب بتار لؤلؤ منضود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.