۲۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۷

چه باشد اگر زانکه تو گاه گاهی
کنی سوی افتاده‌گانت نگاهی

چه خوش باشد ارزان که چون من گدارا
نگاهی کند همچو تو پادشاهی

دلم را ربوده است هندوی زلفت
بجز ترک چشمت ندارم پناهی

کشیده است بر خطه روم رویت
زهند و حبش شاه‌خطت سپاهی

مدام است مایل بخال تو زلفت
سیاهی نخواهد بغیر از سیاهی

هلالی و ابری ز رخسار و ابرو
تو پیوسته داری بهرسال و ماهی

نگاهی بروی تو کردم نهانی
جز‌ آن نیم نبودست دیگر نگاهی

بود مغربی را ز اندوه هجران
غمی همچو کوهی تنی همچو کاهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.