۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱

ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها

ای بلبل خوش الحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه بکلنجها

گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
آن روضه و آن گلشن و آن سنبل و سوسنها

بشکن قفس تن را پس تنتن تن گویان
از مرتبه گلخن بخرام به گلشن ها

مرغان هم آوازت مجموع ازین گلخن
پرنده به گلشن شد بگرفته نشیمن ها

در پیش دام و دد معوا نتوان کردن
زین جای مخوف ایجان رو جانب مامنها

ای طایر افلاکی در دام تن خاکی
از بهر دوسه دانه وامانده خرمن ها

باری چو نمییاری بیرون شدن از قالب
بر منظره اش بنشین بگشاده روزنها

ای مغربی مسکین اینجا چه شوی ساکن
کانجاست برای تو پرداخته مشکن ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.