۲۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲

ساقیا در دادن دردی چرا اندیشه داری؟
دُرد انصاف است آخر اینکه اندرشیشه داری

ای سهی قامت چه سرواستی که آب لطف و خوبی
میخوری از جویبار چشم و در دل ریشه داری

صد هزاران زخم دارد بیستون از عشق شیرین
تا کی ای فرهاد مینالی که زخم تیشه داری

تا به کی در سایۀ مژگان خزی ای چشم جادو
طرفه آهویی که همچون شیر جا در بیشه داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.