۲۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

صبا از زلف مُشکین عُقده وا کرد
مرا سرگشته چون باد صبا کرد

بنازم طعنۀ بیگانگان را
که آخر با تو ما را آشنا کرد

کنون آن شاخ مرجان را توان یافت
که در خون مردم چشمم شنا کرد

قیامت قامت من تا به پا خاست
قیامتها از آن قامت به پا کرد

غبارا غارت دین و دل ما
خدا کِی بر نکورویان روا کرد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.