۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۷

کیست کاین فتنه نشاند که تو می آغازی
کیست بر روی زمین کش تو نمی اندازی

نیست در جمله جهان مثل تو صاحب حسنی
چشم را گوی که زو دیده ام این غمازی

پیش ازان کز غم تو خانه بپردازد دل
خوش بود گر نفسی با دل من پردازی

همچو نایم به دم وناله بسی داشته اند
چه بود نیز چو چنگم نفسی بنوازی

گرشود جمله جهان خصم مپندار که دست
دارم از دامنت ای دوست به بازی

ذره یی کم نکنم در هوست هیچ عیار
بازی گر صدم بار چو زر در غم خود بگدازی

نازنینی و شد اندر سر ناز تو همام
شد حقیقت که بدان روی نکو مینازی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.