۲۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۸

ای باد نو بهاری بوی بهشت داری
از سوی گل رسیدی یا پیک آن نگاری

نی این چنین نسیمی از گلستان نیاید
معلوم شد ز بویت کز همدمان یاری

بر منزلی گذشتی داری ازو نشانی
چون زلف مشک بارش خوش بوی بی قراری

بویی که روح بخشد دل را فتوح بخشد
از زلف یارم آید ای گل تو آن نداری

چون قامتش خرامان گردد میان بستان
آنجا تو خود که باشی ای سرو جویباری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.