۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱

دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک
کاب حیوان می چکانید از لب چون شترک

گفت اگر بوس و کناری داری از من آرزو
در میان نه تا به جای آرد به جان این چاکرک

گفتمش زان عارض چون لالهام یک بوسه بخش
گفت ای کژ طبع باری پاره یی زان سوترک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.