۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۱

غرض ز دیدن شام و دیار مصر و حجاز
اگر حضور عزیزان بود زهی اعزاز

به راه دوست گرت عزم اشتیاق بود بود
برو که راحت جان است رنج راه دراز

حرام سفر بر مسافری که رود
به عزم بار و خبر دارد از نشیب و فراز

کبوتری که برد پیش دوست نامه
به بال ذوق میان هوا کند پرواز

دوست شتر زتشنگی و خستگی شود غافل
اگر به ذوق کند ساربان سرود آغاز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.