۲۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵

هوس عمر عزیزم ز برای تو بود
بکشم جور جهانی چو رضای تو بود

در ازل جان مرا عشق تو هم صحبت بود
تا ابد در دل من مهر و وفای تو بود

جای افسر شود آن سر که به پای تو رسد
پادشاهی کند آن کس که گدای تو بود

هست امیدم که نمایی تو خداوندی ها
ور نه از بنده چه آید که سزای تو بود

خجلم زان که فرود آمده ای در دل تنگی
چیست این منزل ویرانه که جای تو بود

روی خوب تو شد انگشت نمای خورشید
مه نو کیست که انگشت نمای تو بود

سال ها سجده صاحب نظران خواهد بود
بر زمینی که نشان کف پای تو بود

راحت روح و فتوح دل مشتاقان است
هر حدیثی که در و وصف و ثنای تو بود

سخنی لایق سمعت نبود ور باشد
هم غزل های همام ابن علای تو بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.