۲۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲

نظرها محرم رویت نبودند
به مشتاقان نموداری نمودند

چو بر آب و گل آمد عکس رویت
دری از حسن بر عالم گشودند

زگل گل های گوناگون بر آمد
که دل ها از لطافت میر بودند

ز عشق هرکلی صد بلبل مست
به دستان ها زبان ها می گشودند

اثر نگذاشت ز ایشان غیرت عشق
تو پنداری که خود هرگز نبودند

همام افسانه گوی دوستان است
که این افسانه گفتند و شنودند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.