۳۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶

جان را به جای جانی جای توکس نگیرد
مهر تو زنده ماند روزی که تن بمیرد

هر درد را علاجی بنوشته اند یارا
دردی که هست ما را درمان نمی پذیرد

ای دوستان ملامت کمتر کنید ما را
با خستگان هجران افسانه در نگیرد

پروانه چون بسوزد آخر خلاص یابد
بیچاره آن که دایم می سوزد و نمیرد

گفتم مگر صبوری کار همام باشد
دل را به هیچ وجهی زان رخ نمی گزیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.