۳۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

رویت به هر انجمن دریغ است
سرو تو به هر چمن دریغ است

جایی که سخن رود ز رویت
وصف گل و نسترن دریغ است

در دست نسیم صبحگاهی
آن زلف پر از شکن دریغ است

کس را نرسد حدیث آن لب
کان خود به زبان من دریغ است

اندام لطیف نازک دوست
در صحبت پیرهن دریغ است

وصف لب خویش خویشتن گوی
در هر دهن آن سخن دریغ است

شهری چو همام اگر بمیرند
یک پرسش از آن دهن دریغ است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.