۲۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۱۴

خرم آن دم که توأم مونس و همدم باشی
من بغمهای تو دلتنگ و تو خرم باشی

گر کنی پرسشم اندیشه رنجوری نیست
چه از آن درد نکونر که تو مرهم باشی

عجب آید همه کس را ز تو ای رشک پری
که بدین لطف تو از طبنت آدم باشی

تا کسی بر من مفلسی ننهد تهمت گنج
به از آن نیست که در صحبت ما کم باشی

ملک دل گیر که شاه رخت آورد خطی
که به حسن از همه خوبان تو مقدم باشی

غم هجران سبب راحت وصل است کمال
دولت وقت نو گر شاد بدین غم باشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.