۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸۸

بده ساقی شراب ارغوانی
که بی می خوش نباشد زندگانی

چو ایام جوانی را عوض نیست
به شادی بگذرانش تاتوانی

جوانی کو نباشد مست و عاشق
چه لذت یابد از عمر و جوانی

سبک سانی به من رطل گران ده
که خود را وارهانم زاین گرانی

فریدون فری و سلطان عادل
عظیم الشان و سلطان زمانی

چو دور داور سلطان اویس است
چرا باشم دمی بی شادمانی

نهال عشرت ما بارور شد
ومنها بحبسی ثم الأمانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.