۲۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵۳

هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده
دل ز انتظار خون شده تا دیگر آمده

از دست و ساعد تو مرا نیغ آبدار
از آب زندگی به گلو خوشتر آمده

خضر خطت ندیده مثال لبت در آب
چندانکه گرد چشمه حیوان بر آمده

برخاستست از لب و خالت قیامتی
اینک بلال هم به لب کوثر آمده

در جوی چشم لحظه به لحظه فزوده آب
تا نقش عارض تو به چشم تر آمده

شاخ گلی به گریه مگر آرمت پیر
بی آب شاخ تازه کجا در بر آمده

تا کرده تازه دفتر غمهای دل کمال
خونهای تازه بر ورق دفتر آمده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.