۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲۴

ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته
سنگیندلی گزیده عهد و وفا شکسته

با طاق های ابرو دلها شکسته هر سو
ما را بسیار شیشه دیدم از طاق ها شکسته

بود آرزوی زلفت دلهای عاشقانرا
آن آرزوی دلها باد صبا شکسته

با قامت تو طوبی در لطف کرده دعوی
شرط ادب ندانست آن شاخ پا شکسته

نامت زبان خامه چون برده پیش نامه
از غصه جدائی هر یک جدا شکسته

چون غنچه درنگنجم در پیرهن زشادی
آن دم که بهر قلم عطف قبا شکسته

دی گفت خاک پایم خون کمال ارزد
بر عادت بزرگی خود را بها شکسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.