۲۲۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۹

ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده
شکر ننگ تو برتنگ شکر خندیده

وجهی از روی تو در دیده من خوشتر نیست
ز آن سبب دیده من دیده ترا دردیده

دیده اهل نظر دیده بسی خوب و ترا
بر سر جمله خوبان جهان بگزیده

من ز مهر رخ خوب تو ز خود بریدم
از من سوخته بر قول عدو ببریده

تو بیا سوی وثاق من بیدل تا من
تونیا وار کشم خاک رهت دردیده

نبرم جان من از این ورطه غم گر باشی
بیگناه از من بیجان تو چنین رنجیده

سالها گفته دعای تن و جان نو کمال
وز تو جز جور و جفا هیچ دگر نشنیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.