۲۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۲

دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو
مرا آن زبان کو ترا آن دهان کو

کمر گفته بودی که بندم بخونت
کمر خود ببندی نگونی میان کو

دلت زود گفتی بر آتش نشانم
نشانی ولیکن ازین دل نشان کو

فشاندم سر زلف نو ریخت جانها
برین در چو من عاشق جانفشان کو

تو چاک گریبان ماه گر بدوزی
به اندازه چاکها ریسمان کو

اگر از طبیبیم مرهم ستانی
بقدر الم مرهمش در دکان کو

کمال از تو دلبر دل و عقل جوید
کسی این چه داند کجا رفت و آن کو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.