۲۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۴

ما از نو سخنور جهانیم
صاحب نظریم و نکته دانیم

سوز دل ما چو خط برآری
ما مردم نا نوشته خوانیم

چون نقش دهان تو معماست
ما نیز همه به فکر آنیم

آن آب بقاست بافنیمش
چون بافتنش نمی توانیم

دلهاست کشان و دلکش آن زلف
اینها به کجا کشد ندانیم

زآن گونه سواری که ماراست
اشکی ز پی تو می دوانیم

اگر بود کمال عاشق و رند
والحالة هذه همانیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.