۳۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۵۱

صحبت عاشق و حبیب بهم
فصل گل دان و عندلیب بهم

غم جگر ساخت قسمت من و دل
هر دو خوردیم آن نصب بهم

به تفال قرآن تحسین است
دیدن ناصح و ادیب بهم

بشکافند سقف مقصوره
نعره واعظ و خطیب بهم

نیست فرقی میان این دو برزگ
گر به بینی سگ و رقیب بهم

رنج دیدند هر دو معلوم است
از من افسونگر و طبیب بهم

بافت شهرت چو جمع کرد کمال
غزل و معنی غریب بهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.