۲۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۴

سر بر در توأم بنگر سربلندیم
ای من سگ تو عفو کن این خود پسندیم

گر هندوی دو چشم تو برکش ز غمزه تیغ
من آن نیم که از تو برد تیغ هندیم

خوش گفت زلف با لب جانبخش تو شبی
خ ونیه تونی چرا من افتاده بندیم

گفتی بپرسش تو چو آیم چه آورم
رحمی بیار بر من و بر مستمندیم

خیز ای طبیب مرهم و درمان زیان مکن
کاین درد اوست داغ کند سودمندیم

از من ببست چشم به هنگام و ناز و گفت
هاروت گو با و ببین چشم بندیم

در لطف طبع سعدی شیرازی ای کمال
باور نمی کنند که گونی خجندیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.