۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۱

ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم
کز چرخ شیشه باز جگر خون چو ساغریم

کشتیست جام باده و غم بحر پر ز موج
کشتی روانه ساز کزین ورطه بگذریم

م طرب طلب کنیم و به بزم آوریم چنگ
ور چنگمان بدست نیاید نی آوریم

رند شرابخانه به سر می برد سبو
ما هم بر آن سریم که با او به سر بریم

بر فرق خاک آن در و بر سر شراب لعل
گاهی ز لعل و گه زگهرناج بر سریم

بینیم آب خضر در آئینه قدح
ما را مبین حقیر که خضر و سکندریم

با محتسب بگری و مترس از کسی کمال
گر باده میخورم حق کس نمی خوریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.