۲۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۶

می میرسد از باغ به خدمت برسیدش
پوشیده بخلونگه عشرت بکشیدش

نا ریخته در کام صراحی ز لب خم
با باد لب بار نخستین بچشیدش

از باده لب جام لب آب حیاتست
در ظلمت غمها چو سکندر طلبیدش

آن جوهر رازی که زمی مجلسیان راست
گر شمع برآرد به زبان سر ببریدش

مطرب مگذارید که فارغ بنشیند
پشمینه فروشید و بریشم بخریدش

ای محتسب این فتنه همه در سر چنگست
فرمای که نیکوتر ازین هم بزنیدش

با بت شکنان گوی کمال از سره اخلاص
کاین توبه بت راه من آمد شکنیدش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.