۲۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۳

تو زما وصف آن جمال مپرس
لب او بین و از زلال مپرس

عقل گفتا به روی او چو نی
گفتمش روی بین و حال مپرس

گفته ای در سر که رفت سرت
چون شد این قصه پایمال مپرس

ای دل احوال ضعف خود ز طبیب
چون نباشد ترا مجال مپرس

با تو ای بی وفا که گفت بگوی
که همه عمر از کمال مپرس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.