۲۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲

مردم از تیر بلابت امتحانم می‌کنی
هر زمان بر ناوک جوری نشانم می‌کنی

من که هرگز مرغ امیدم نزد بال و پری
با چه تقصیری برون از آشیانم می‌کنی

چون مرا بر درگه لطف نمودی آشنا
پس چرا بر این در و آن در روانم می‌کنی

با همه بخشایش و احسان خود جانا چرا
زیر بار منت خلق جهانم می‌کنی

از تجلی‌های نور طور دورم ساخته
همنشین با شعله برق یمانم می‌کنی

گاه گویا گاه (صامت) گاه شیدا گاه رند
گه گهی گریان و گاهی شادمانم می‌کنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.