۳۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶ - و برای او همچنین

روزی که پا به علم پر غم گذاشتیم
امید بر ذخیره در هم گماشتیم

آخر هر آنچه گشت فراهم گذاشتیم
رفتیم و هر چه بود به عالم گذاشتیم
دنیا و محنتش همه با هم گذشتیم

هرگز نداشتیم ز رفتن به خود گمان
بردیم رنجها ز پی گنج شایگان

و آنگه تمام را بنهادیم رایگان
قطع نظر ز حاصل ده روزه جهان
این منزل خراب مسلم گذاشتیم

شد صرف در هوا و هوس روزگار ما
غافل ز پیک مرگ که می‌آید از قفا

ناگه برید دست ز دامان مدعا
چرخ زمانه چون نکند با کسی وفا
دست از شمار این درم کم گذاشتیم

کشتیم هر چه تخم در این دشت هولناک
آخر ثمر نداشت به جز میوه هلاک

رفتیم با دلی ز غم دهر چاک چاک
در غم سفید کرده کشیدیم زیر خاک
موی سیاه را که به ماتم گذاشتیم

نشگفت خاطر از هوس بوستان و باغ
ما را ز کیف جام جهان تر نشد دماغ

گفتی که با دبود اجل و عمر ما چراغ
ما مرد دل شکسته و چندین هزار داغ
جام صفا در انجمن جم گذاشتیم

اندام ما ندیده به خود برگ خرمی
نشنیده زخم سینه و در بوی مرهمی

(صامت) چون این بود ثمر عمر آدمی
بردیم چون فغان از این انجمن غمی
عیش جهان به مردم بی‌غم گذاشتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵ - همچنین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷ - و برای او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.