۳۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱

آتش عشق کنون سوخت دیگر پیکر ما
بعد از این تا چه کند باد به خاکستر ما

کوس آزادی ما سر و صفت گشت بلند
سوخت بابرق محبت همه بال و پر ما

می‌شود کشتی تن زود غریق یم اشک
نشود سستی اندام اگر لنگرها

همه نقشی نبود نقش کف پای نگار
بر وای خاک تو خود راهنما همسر ما

موسم خرج معین شود و وقت حساب
حالیا فاش بود قلبی سیم و زر ما

فلک از گردش وارونه مترسان ما را
زآنکه از دفتر تو فرد شده اختر ما

(صامت) آسوده نشین در کف همت دوست
که نبسته است کمر هیچ کس از کیفر ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.