۲۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۴

ترا رحمی به آن چشمان اگر باشد عجب باشد
مسلمانی بترکستان اگر باشد عجب باشد

فقیهم توبه فرماید به شرع مصطفی از تو
ابو جهل این چنین نادان اگر باشد عجیب باشد

بروز هجر میجویم ترا گریان و می گویم
شب باران مه تابان اگر باشد عجب باشد

رخ رنگین ز مشتی خس بپوشیدی ولی خس را
نجات از آتش پنهان اگر باشد عجب باشد

گلی کز خاک ما روید بجای غنچه های او
از آن نازک بجز پیکان اگر باشد عجب باشد

شفای جان عاشق نیست الا شربت دردت
طبیبانرا ازین درمان اگر باشد عجب باشد

کمال احسنت گو بردی بشیرین کاری از خسرو
چنین طوطی به هندستان اگر باشد عجب باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.