۲۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۰

پیش روی تو ماه را چه وجود
که رخ تست ما هو المقصود

در شب قدر ابروان ترا
همه محرابها برند سجود

آید از زلف تو فغان دلم
همچو آهنگ سوزناک از عود

آن دهانرا کجا وجود نهند
که به بوسی نمی نماید جود

خاک این در شدم همین باشد
حد رفتن براه نامحدود

عقد زلفت گرفتم از سر دست
چند گیرم حساب نامحدود

گفته ای تر چو آب کمال
غوطه دادند لولو منضود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.