۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۴

از من ای اهل نظر علم نظر آموزید
نازک است آن رخ ازو چشم و نظر بر دوزید

پیش آن روی مدارید روا ظلمت شمع
خانه پر نور تجلی چه چراغ افروزید

سوختید از عطش ای اهل ورع بی می عشق
چوب خشکید بسوزید که خوش می سوزید

بهر او جنگ کنان در صف عشاق آیید
که در آن صف همه لشکر شکن و پیروزید

گر بدوزید دل پاره قیری به کرم
به که صد ناوک دلدوز به کیش اندوزید

در تب محنت او صبر کنید ای دل و جان


از شفاخانه درد است سخنهای کمال
درد دارید ازاینجا سخنی آموزید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.