۲۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۳

ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است
در مذهب ما مذهب ناموس حرام است

گو خلق بدانید که پیوسته فلان را
رخ بر رخ جانانه و لب بر لب جام است

سجادہ نشین عارف و دانا نه که عامی است
مادام که در بند قبولیت عام است

در آرزوی مجلس ما زاهد مغرور
چون عود همی سوزد و این طرفه که خام است

ساقی می دوشینه اگر رفت به اتمام
ما را ز لب لعل تو یک جرعه تمام است

سودا زده را گوشه سجاده نسازد
ای مطرب ره زن ره میخانه کدام است

برخاست کمال از ورع و گوشه نشینی
چون دید که میخانه به از هر دو مقام است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.