۲۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۲

ما دلی داریم و آن بر دلبری خواهیم بست
ما کمر در خدمت سپمین بری خواهیم بست

هر کسی بندنه بهر سیم و زر بر خود کمر
تا نداند دیگری بر دیگری خواهیم بست

گرچه دل بر بار خود بستیم و بس چون زلف یار
چون به عزم راه باری بر خری خواهیم بست

بار اگر بندیم از کوی تو باری بر رقیب
ما بر آن فتراک جانی و سری خواهیم بست

پادشاهان صیدها بندند بر فتراکها
نقش روی زرد بر خاک دری خواهیم بست

رنگ از روی گل و از گل ورق خواهیم ساخت
صورت او گر به روی دفتری خواهیم بست

در میان گریه چون بوسیم پای او کمال
از در و یاقوت بر وی زیوری خواهیم بست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.